مسئولای دانشگاه ما... چند تا مرده متحرک شکم گنده هستند... که به هیچ چیز فکر نمیکنن به جز دو عنصر کثیف شهرت، ثروت... آدم چه قدر میتونه تحمل کنه... آخه چه قدر میخوان ببلعن و بخورن... دیگه چه قدر... تا کی انتخاب واحد ما این شکلی باید باشه... تا کی سرویسهای ما اینجوری باید باشه... تا کی کافینت ما باید اینقدر بدون امکانات و محدود باشه... تا کی ساختمون دانشگاه باید بیشتر از ده هزار دانشجو رو یه جا حمل کنه ... چند وقت پیش قبل از امتحانا دو ردیف از کاشیهای دانشگاه از فشار زیاد تو طبقه سوم عین شیشیه ترکیدن پرت شدن اطراف... دو ردیف با هم... فرداش دوربین رو ورداشتم که برم عکس بگیرم دیدم ماسمالیش کردن... فردا میرم از انتخاب واحدها عکس میگیرم... تا اوضاع دانشگاه ما کاملا برا همه مشخص بشه... راستی یه خبر غیر اخلاقی... خیلی عذر میخوام واقعا ببخشید: جناب خانم آنا امالفساد وقت، البته بعد از دالتونهای اخراجی، علی رغم همکاریهایی که با حراست داشت، برای یک ترم اخراج شد ببین این حراستی ها چه قدر مرده خورن که هم ازش به عنوان طعمه استفاده کرده بودن و هم خودشو اخراج کردن... البته حقشونه...
این مطلب رو بخونید قشنگه...
چند وقت پیش یه برگه دیدم پایینش نوشته بود « روابط عمومی دانشگاه آزاد منتظر شنیدن هرگونه انتقاد و پیشنهاد سازنده شما عزیزان میباشد، شماره تماس.....». خلاصه گفتم خوب من هم زنگ میزنم و صحبت میکنم. . . اونی که شماره زده، حتما منتظر انتقادها و پیشنهادهای ماست... جو گرفتم، به خودم گفتم من به عنوان یه دانشجو باید نقاط ضعف و قوت رو بهشون بگم تا دانشگاه روند رو به رشدی داشته باشه. . . ( یکی نبود به من بگه بیشّین بینیم با . . . حال نداریم ). خلاصه زنگ زدم...
-الو؟
بله?
-سلام!
-بله?
-ببخشید...روابط عمومی دانشگاه آزاد؟
-بله?
-آغا من یه انتقاد داشتم...
-بله?
- این چه سرویسهاییه که گذاشتید؟ ظرفیت حمل نداره. . . شلوغبازاری شده، بعضی از این رانندهها هم اینقدر تند میرونن که بیتربیتی میشه!، آدم احتیاج به توالت پیدا میکنه!!
-بله?
-کلاسها هم سر وقت تشکیل نمیشن، مثلا همین استاد.......هر جلسه نیم ساعت ملت رو آویزون خودش میکنه کسی هم نیست به آغا بگه بالا چشمت ابرو...!
-بله?
-از وقتی 4000 دانشجوی جدید گرفتید اوضاع شیر تو شیرتر شده! مثلا همین درس ..... 65 نفر دانشجویX-Large رو به صورت 3mp چپوندید تو یه کلاس سه در چهار!! خفه شدیم به خدا !!!
-بله?
-دانشجوها راضی نیستند... شاکین !!
-بله?
-میگم قضیه این کارت گرفتنای دم در چیه؟ کلی وقتمون رو میگیره اگه هم کارت همرامون نباشه دور کلاسا رو باید خط بکشیم! چند وقت پیش دست به آب شدیدی داشتم! با عجله داشتم میرفتم، جلومو گرفتن… کارت هم همرام نبود...باقیش رو دیگه براتون تعریف نمیکنم.
-بله?
-در پایان میخواستم از اضافه کردن هویج پلو با سیر به برنامه غذایی سلف تشکر کنم...
?-اجازه بدید...اجازه بدید...لطفا این قسمت آخر رو با صدای رسا تکرار کنید تا صداتون رو ضبط کنم...! صدا...دوربین...حرکت... روابط عمومی دانشگاه آزاد بفرمایید...
حالا که فکر میکنم دانشگاه ما اصلا روابط عمومی نداشت... پس این کی بود...
سلام من می خواستم بهتون تبریک بگم راستی چه جوری میشه عضو گروه شما شد اقا ما تورنادو ها یه دجور ی شبیه شما هستیم خوشحال میشیم بتونیم کمکی کنیم
امگا تورنادو ۴۴
شاد باشید
سلام ممنون از راهنماییت ولی من کمک میخوام اگه میتونی کمک کنی بهم خبر بده منتظرم
سلام آف گذاشتم
ز تحسینم، خدارا .. لب فرو بند!
نه شعر است این .. بسوزان دفترم را!
مرا شاعر چه میپنداری .. ای دوست
بسوزان این دل خوشباورم را...
مگر احساس گنجد در کلامی؟!
مگر الهام جوشد با سرودی؟!
مگر دریا نشیند در سبویی؟!
مگر پندار گیرد تار و پودی؟!
اگر احساس میگنجید .. در شعر،
بجز خاکستر از دفتر نمیماند!
وگر الهام میجوشید .. با حرف؛
زبان، از ناتوانی در نمیماند!
سلام
وبلگ زیبائی داری
تبریک میگم
سلام
مرسی که به وبلاگم سر زدی
خیلی جالبه وبت
یادم باشه سر بزنم
قربوست
بای
سلام ممنون که سر زدی. برات آرزوی موفقیت میکنم. و بازم میام!
سلام.وبلاگ جالبی داری....موفق باشی
سلام ...خوبی عرفان جان ....چی میشه گفت نباید زیاد شکایت کنی نتیجه رو که خودت فهمیدی چی شد ووو اون آغا ها هم دارن عمرشون رو همونجا صرف میکنن تو که نهایت ۲ سال دیگه بیشتر اونجا نیستی سخت نگیر میگذره
سلام ٬ بعد از خوندن مطلب خدا رو از ته دل شکر کردم که دیگه نمی رم دانشگاه . باور کن از ته دل براتون فقط صبر عظیم آرزو می کنم . چون چاره ای جز این نیست . آخر اعتراض هم که چی ؟ فوقش می گن بفرمائید تشریف ببرید . به همین راحتی . همونطور که برای خیلی ها پیش اومده و میاد ...
عجب خر قشنگی کاش توی شاهرود هم از این نمونه خر زیبا ببینیم