فروخت نام خودش را به ننگ زانو زد
تمام هیبت جنگل پلنگ زانو زد
فقط به خاطر کوهی که دوستش میداشت
فقط به خاطر یک مشت سنگ زانو زد
شکارچی به خودش گفت جوخه آماده
و در مقابل او با تفنگ زانو زد
گلنگدن به سهولت کشیده شد آتش...
گرفت سینه ی او بیدرنگ زانو زدپلنگ